عکس گالری

جدیدترین مدلهای زنانه و مردانه.مدل تیشرت مردانه.مدل لباس مجلسی زنانه.مدل تونیک زنانه.جدیدترین مدلهای شال و روسری

عکس گالری

جدیدترین مدلهای زنانه و مردانه.مدل تیشرت مردانه.مدل لباس مجلسی زنانه.مدل تونیک زنانه.جدیدترین مدلهای شال و روسری

داستان راننده تاکسی

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻮﻧﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺯﺩ ﭼﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖﺍﺯﺵ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﭙﺮﺳﻪ

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﯿﻎ ﺯﺩ، ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ… ﻧﺰﺩﯾﮏﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ… ﺍﺯ ﺟﺪﻭﻝ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ… ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﭗ ﮐﻨﻪ… ﺍﻣﺎﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺗﻮﯼ ﭘﯿﺎﺩ ﻩ ﺭﻭ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ

ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺭﺩﻭ ﺑﺪﻝ ﻧﺸﺪ… ﺳﮑﻮﺕ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﻫﯽ ﻣﺮﺩ! ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ… ﻣﻦ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺪ ﻣﺮﮒ ﺗﺮﺳﻮﻧﺪﯼ"!

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﻣﻦ ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪﯾﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﯽﺗﺮﺳﻮﻧﻪ"

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: "ﻭﺍﻗﻌﺂ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ… ﺍﻣﺮﻭﺯﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﺁﺧﻪ ﻣﻦ 25 ﺳﺎﻝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻡ

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.(داستان)

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.

یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.

فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.

داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

نوبت به داماد آخری رسید.

زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.

اما داماد از جایش تکان نخورد.

 

او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟

همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.

فردا صبح یک ماشین بی ام ‌و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود:«متشکرم! ازطرف پدر زنت»